مقدمه:
در ادیان هند مانند دین مصریان قدیم آثار بسیاری از افکار ادیان ابتدائی نمایان است هیچ بخشی از دین افکار متافیزیک و عرفان و روحانیت را به اندازه هندوستان نگهداری و تکمیل نکرده است.
در ادیان هند خدایان متعدد وجود دارد که بتدریح به سمت واحدپرستی تحول یافته است. از نظر تحولات تاریخی باید ادیان هند را مانند دین مصر در بین ادیان ابتدایی ( استرالیا و پلینزی) و ادیا شرقی چون ادیان سامی قرار داد.
دین برهمن حداقل مربوط به قرن هفتم قبل از میلاد است قرن ششم قبل از میلاد تاریخ پیدایش جین و بودا می باشد. دین ودا قبل از آئین برهمن و بودا بعد از آن است. هند از قدیم ایام دارای ادیان و مذاهب متعدد بوده است به همین سبب این کشور را موزه ادیان و مذهب می نامیدند. در هندوستان در حدود سیصد میلیون هندو و یکصد هزارنفر بودایی و شش میلیون جینی وجود دارد. دین سیکه که ترکیبی از اسلام و هند است در حدود هفت میلیون جمعیت هندوستان را تشکیل می دهد دین ودا رستگاری را در فنای نفس می داند در آئین برهمن معرفت اساس رستگاری بشمار می رود، در دین هندو رستگاری و ایمان عشق است.
کیش بودا خرد را پایه رستگاری قرار می دهد همانطور که در اسلام وحدت و در مسیحیت قربانی و فداکاری و در زرتشتی اخلاص و راستی و درستی اساس احکام دینی است. با توجه به همین کثرت مذاهب و زبانها و اقوام و مرام های فکری و بروز جنگ های داخلی عمدتاً پس از استقلال و خارج شدن از یوغ استعماری انگلیس ارسیکولاریسم بعنوان راهی برای وحدت مردم هند استفاده برده و در قانون اساسی خود به آن متعهد شدند.
در فرهنگ سیاسی سیکولاریسم یعنی فرآیند نقش کردن اهمیتی اجتماعی اندیشه و عمل دینی و نهادهای مذهبی در تصمیمات کلان و ملی و انتقال واقعیت هایی که در قلمرو دین و امور مذهبی جنبی داشتند محدوده عقلایی علمی و فنی و تجربی در سطح مدیریت کلان کشور می باشد.
دکتر« دورگاداس باسو» در کتاب« مقدمه ای بر قانون اساسی هند» می گوید دولت سیکولا دولتی است که خود را متعلق و وابسته به هیچ مذهب رسمی نداند و همه مذاهب را بطور مساوی مورد حمایت قرار دهد.
تاریخ پیدایش دین بودا
اگر به وضع فلسفی سرزمین هند نظری بیفکنیم متوجه خواهیم شد که سه جریان بزرگ معنوی و خط سیری در آن سرزمین در فعل و انفعال بوده اند. یک آئین نیایش و قانون« کارها» که بواسطه مراسم عبادی ناشی از سحر و جادو انجام می پذیرفته و آدمی بموجب آن آرزوهای دیرینه خود را برآورده می کرده دیگری آئین« اوپانیشاد» که بعد نامتناهی و جنبه تنزیهی آنان( نفس انسان) و برهمن( نفس جهان) را عرضه می داشتند و انسان را به کنه وجود و اسرار هستی معطوف می ساخته است و برهمن را یگانه واقعیت باقی محسوب می دانسته و جهان را صحنه نمایش صور فانی می پنداشته است شده است.
و مکتب سوم« جاروکا» زریفه خوردن اصالت ماده را مقدم می دانسته و بر مبدا و معاد و روح را انکار می کرده و وجدان خودآگاه را مرکب از ذرات ماده ای می دانست و به زندگی بعد از مرگ معتقد شود و مرگ خود راه طبیعی آزادی و نجات است و فقط باید دم را غنیمت شمرد و نفخ مادی و کام دل دو هدف نهایی حیات اند.
در چنین سه راهه بزرگ معنوی بود که آئین بودا طلوع کرد و نفخه تازه ای در روح کهنسال این سرزمین دمیده شد و کیش هندو را برای مدت مدیدی تحت الشعاع قرار داد که یکی از علل توسعه فلسفه هندو بدون شک بر اثر همین کشمکش میان آن و کیش بودایی بوده است و باعث شد که کیش هندو احساس خطر کند و روش جدیدی برای مقابله با بودا برگزیند. و همین امر باعث شد که نفوذ بودا را در هندوستان تقلیل دهد و آنرا از هند براند.
کیش بودا که بوسیله شخصی بنام گتاما در قرن ششم قبل از میلاد مسیح بنیان گذاری شد یکی از بزرگترین مذاهب جهان است و بیش از پانصد میلیون پیرو دارد و با اینکه قرنها است از هند خارج شده و به کشورهای خاور دور روی آورده و با طرز فکر و روحیه های دیگری در هم آمیخته است ولی زادگاه اصلی آن هندوستان است و شخص« بودا» شاهزاده هندی بوده است.
بودا و دین او:
بودا یا گتاما در اواسط قرن ششم قبل از میلاد( حدود 536) در خانواده ساکیا( مقتدر) از نجبای شمال هندوستان متولد شد در کودکی او را سیداتا می خواندند هنگامیکه به راه پارسایی افتاد او را
« گتاما» نام نهادند و چون به کمال رسیده« بودا»« بیدارشده» نام گرفت زیرا ازاین بس حقیقت بر او الهام یافته و بیدار شده و بصیر و ناجی بشمار می رود. گاهی او را ساکیامونی می خوانند که به معنی حکیم آن ساکیا است.
مایا مادر بودا چند روز پس ازتولد فرزندش وفات کرد بودا ابتدا زندگانی باشکوه نجبا و اغنیاء را داشت ازدواج کرد و صاحب فرزند پسری شد با وجود چهار اتفاق که در زندگی او اتفاق افتاد راه او تغییر کرد.
بار اول گتاما از قصر خارج شد و پیرمردی دید. ناپایداری جوانی که اجباراً به پیری منتهی می شود را دریافت.
باردوم که از قصر خارج شد بیماری را ملاقات کرد فهیمد روزی سلامتی جای خود را به بیماری می دهد.
سومین بار که قصد خروج داشت جنازه ای دید به خود گفت: چون مرگ غیرقابل احتراز آید زندگی به چه کار آید.
چهارمین بار که خارج شد در مقابل راهبی دید که دارای چهره ای آرام و نیکو بود تصمیم گرفت طریقه راهب را سرمشق قرار دهد و زندگی باشکوه را رها کرد برای درک حقیقت و آرامش قلب سختی پیشه کرد.
در سن بیست و نه سالگی در شبی مهتابی قصر و خانواده خود را ترک کرد و مدت هفت سال با اشتیاق به یاضت پرداخت و کف نفس و پرهیز پیشه ساخت گرچه بودا در زیاضت که ریاضت خوشبختی و رستگاری دربر ندارد و به این ترتیب از این کار دست کشید و آنرا کاری بیهوده دانست و برای بازیافتن نیروی از دست رفته غذا می خورد و استحمام کرد و زاهدان از او اندوهگین شدند و رفیق خود را ترک کردند.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 40
مطالب مرتبط