مقاله در مورد دانشگاه گندی شاپو

مقدمه
دانشگاه گندی شاپور نخستین دانشگاه جهان بود که در سال 271 پیش از میلاد در شهر گندی شاپور در خوزستان، به فرمان شاپور دوم بنیان گذاری شد. در آن دانشگاه، که عرب ها آن را جندی شاپور خوانده اند، رشته های پزشکی، فلسفه، الاهیات و علوم، به ویژه اخترشناسی، آموزش داده می شد. گندی شاپور یک بیمارستان آموزشی، رصدخانه و کتاب خانه ی بزرگی نیز داشت که نوشته هایی به زبان های پهلوی، یونانی، هندی و سریانی در آن نگهداری می شد. آن دانشگاه الگویی برای بنیان گذاری بیت الحکمه در بغداد شد.

بنیان گذاری گندی شاپور
گندی شاپور یکی از هفت شهر اصلی امپراتوری ایرانیان در ایالت خوزستان بود. برخی نویسندگان بنیان گذاری این شهر را به اشکانیان نسبت می دهند، اما برخی دیگر براین باورند که این شهر را شاپور اول، دومین پادشاه ساسانی، پس از شکست ارتش والریانوس، امپراتور روم، به سال 260 میلادی، ساخت و از آن به عنوان پایگاه نظامی و جای نگهداری 70 هزار اسیر رومی بهره می گرفت. واژه ی وندوی شاپور، که به مفهوم “تسخیر شده به دست شاپور” است، از این نظر پشتبانی می کند. فردوسی نیز در چگونگی پدید آمدن این شهر آورده است:

نگه کرد جایی که بد خارسان

از او کرد خرم یکی شارسان

کجا گندشاپور خوانی ورا

جز این نام نامی نرانی ورا

در خوزیان دارد این بوم و بر

که دارند هر کس بر او برگذر

از او تازه شد کشور خوزیان

پر از مردم و آب و سود و زیان

یکی شارسان بود آباد بوم

که پر دخت بهر اسران روم

برخی دیگر از تاریخ نگاران نوشته اند که بنیان گذاری گندی شاپور را اردشیر اول آغاز کرد و پسرش شاپور آن را به پایان رساند. برای نمونه، ابن ندیم می نویسد: ” اردشیر برای گردآوری کتاب از هند و روم و بقایای آثاری که در عراق مانده بود، کسانی را بدان ناحیه ها فرستاد و از آن ها هرچه را متفرق بود گردآورد و آنچه را متباین بود تالیف کرد.” به نظر او، اردشیر می خواست مدرسه ای بسازد که به بزرگی و شکوه آن مانندی وجود نداشته باشد. اما زمان این کار را پیدا نکرد و پسرش شاپور اول راه او را ادامه داد.

گندی شاپور که در آغاز روستای کوچکی به نام نیلاوه بود در زمان شاپور دوم،ذوالاکتاف، شهری گسترده و آباد شد. هنگامی که ژولین، امپراتور روم، در سال 363 میلادی به ایران یورش آورد، شاپور دوم لشکر خود را در آن شهر گرد آورد. از این رو، وندوی شاپور یا شاپور گرد به گنده شاپور، به معنای لشکرگاه شاپور، شناخته شد و آرام آرام به صورت گندی شاپور در آمد و زمان زیادی پایتخت ساسانیان بود. آن شهر تا زمان یورش عرب های مسلمان هم چنان از شهرهای مهم خوزستان و ایران بود و در زبان آنان به جندی شاپور شناخته می شد که در زبان فارسی نیز به همین نام شهرت یافت.

اما پس از بنیان گذاری بیت الحکمه در بغداد و رفتن بسیاری از دانشمندان وبزرگان آن شهر به آن مرکز علمی اسلامی، آرام آرام اهمیت خود را از دست داد و پس از 900 سال شکوفایی رو به ویرانی نهاد و اکنون ویرانه های آن در نزدیکی شوشتر در جایی به نام شاه آباد، بر جای مانده است.

از پادگان نظامی تا پایگاه دانش
گندی شاپور که در آغاز به یک شهر نظامی می ماند، آرام آرام چهره ی شهر دانش را خود گرفت. گردآمدن برخی از ماهرترین پزشکان روزگار و به وجود آمدن مرکزهای آموزش پزشکی در آن شهر، سرآغاز آن دگرگونی بزرگ بود. قفطی، نویسنده ی کتاب اخبار الحکما، آغاز آموزش پزشکی در شهر گندی شاپور را از زمان اردشیر می داند و نوشته است که دانشمندان و پزشکان سریانی به آن شهر آمدند و آموزش پزشکی را آغاز کردند. هم او نوشته است که شکوفایی علمی گندی شاپور در زمان شاپور دوم بوده است و از زبان شاپور نوشته است که گفت:”شمشیرهای ما مرزها را می گشاید و دانش و فرهنگ ما، قلب ها و مغزها را تسخیر می کند.”

گندی شاپور در زمان خسرو انوشیروان(531- 579 میلادی) به شهرت تاریخی خود رسید، چرا که به خواست او نهضت علمی توانمندی در ایران پیدا شد. وی بنا بر نوشته های اکاثیاس، فلسفه را از اورانوس طبیب و فیلسوف آموخته بود و به عالمان و حکیمان و مترجمان و ادیبان توجهی ویژه داشت و هر یک را به کاری می گماشت. چنان که بولس ایرانی را مامور تالیف کتابی در منطق ارسطو کرد و با کمک جبراییل درست بد(Dorostbad)، یعنی وزیر یا رئیس بهداری، در سال بیستم از سلطنت خود پزشکان گندی شاپور را گرد آورد تا به روش پرسش و پاسخ کتابی در علوم طب بنویسند.

بهره گیری او از برزویه ی پزشک در ترجمه ی کتاب های هندی و هم نشینی حکیمانه او با بزرگمهر، که به نظر می رسد همان برزویه باشد، مشهور است.

انوشیروان بزرگمهر را، که ریاست دانشکده ی پزشکی را داشت، به هندوستان فرستاد تا کتاب های خوب هندی را به ایران بیاورد. از جمله کارهای ماندگار برزویه ، ترجمه ی کتابی از سانسکریت به نام Panchatantra به زبان پهلوی بود که با نام کلیله و دمنه مشهور شد. او علاوه بر این اثر ارزشمند چند تن از پزشکان هندی را همراه خود به ایران آورد. کتابی هم به نام حکمت هندی، که در 462 هجری/1070 میلادی با تلاش شمعون انطاکی از عربی به یونانی ترجمه شد، نیز به او منسوب است.

از روی دادهای علمی مهم دوره ی انوشیروان، پناه جستن هفت تن از دانشمندان و فیلسوفان مدرسه های روم شرقی به سال 529 میلادی است که از بیم تعصب ژوستی نیانوس، امپراطور روم شرقی، به ایران آمدند و به فرمان خسرو به مهربانی پذیرفته شدند. آن حکیمان پیروان شیوه ی نوافلاطونی بودند و انوشیروان با برخی از آنان به ویژه پریسکیانوس، گفت وگوهای علمی داشت و از پرسش ها و پاسخ های آن دو ،کتابی فراهم شده بود که اکنون ترجمه ی ناقصی از آن به لاتین در کتابخانه ی سن ژرمن پاریس با عنوان “حل مسائلی درباره ی مشکلات خسرو پادشاه ایران” موجود است. این کتاب شامل گفت وگوهای کوتاهی در موضوع های گوناگون روانشناسی، کارهای اندام ها، حکمت طبیعی، اخترشناسی و تاریخ طبیعی است.

از آن جا که در دانشگاه گندی شاپور، به ویژه در دوره ی انوشیروان، نسبت به دانشمندان از هر آیین و ملتی به گرمی رفتار می شد، آن نهاد آموزشی و پژوهشی بزرگ ترین مرکز علمی جهان آن روزگار شد و دانشمندان و پزشکانی از جای جای جهان، از چین و هند، از مصر و یونان، از مسیحی و زدشتی و با هر نگرش فلسفی گردهم آمدند. از این رو، جرج سارتون، پژوهشگر تاریخ علم، بر خلاف بسیاری دیگر از پژوهشگران و نویسندگان، از آن مرکز علمی و پژوهشی، نه با عنوان مدرسه ی که با عنوان دانشگاه گندی شاپور یاد کرده است. گندی شاپور به بیان او:” بزرگ ترین مرکز فکری عصر بود و افکار یونانی، یهودی، مسیحی، سریانی، هندی و ایرانی می توانستند در آن جا با هم مقایسه شوند و به هم درآمیزند.”

سازمان آموزشی
در دانشگاه گندی شاپور آموزش پزشکی اهمیت زیادی داشت و آموزش اخترشناسی و فلسفه پس از آن مورد توجه بود. آموزش پزشکی آمیزه ای از پزشکی هندی، یونانی و ایرانی بود و شیوه ی آموزشی آن به اندازه ی پیشرفت کرد که برخی از تاریخ نگاران آن را شهر بقراط نام داده اند و قفطی، نویسنده ی کتاب اخبارالحکما آن را از پزشکی یونان کامل تر می داند. این نظر چندان مبالغه آمیز نمی نماید، چرا که پزشکانی از هند، چین، اسکندریه، فینیقیه، میان رودان و ایران در گندی شاپور گردآمده بودند و باعث آمیزش و پیوند روی کردهای پزشکی گوناگون و نقد آن ها شده بودند و چنین پیوند و آمیزش علمی و فرهنگی تا آن زمان در جهان به وجود نیامده بود.

جهان دانش از این رو به گندی شاپور وامدار است که در دورانی که برای ارتباط دانشمندان ملت های گوناگون و گسترش و پراکنش دانسته های علمی ابزارهای کارآمدی وجود نداشته، چنین فرصت ارزشمندی را فراهم کرده است.

شهر گندی شاپور کهن ترین بیمارستان آموزشی جهان را نیز در خود داشت. پزشکان آن بیمارستان، هم زمان به کار درمان بیماران و آموزش دانشجویان می پرداختند. به نظر می رسد دارای گونه ای از سازمان پزشکی نیز بوده اند. بهترین پزشک، که به ریاست همه ی پزشکان می رسید، با لقب درست بد شناخته می شد که علاوه بر ریاست بیمارستان گندی شاپور، پزشک ویژه ی پادشاه ساسانی نیز بود. جبراییل درست بد از شناخته شدهترین آنان بود که اجازه نامه ی پزشکی را نیز او صادر می کرد. بیادق، که کتاب الماکول و المشروب، به نام او شناخته شده است، استفان ادسی، تریبونوس و برزویه، از جمله ی دیگر پزشکانی بودند که به چنان جایگاهی دست پیدا کردند و بسیار مورد توجه شاهان ساسانی بودند.

در گندی شاپور رصدخانه ای نیز برپا شده بود که دانشجویان دانشکده ی اخترشناسی از آن بهره می گرفتند. پژوهش های اخترشناسی شامل گاه شماری و نگهداری دقیق زمان، تعیین سال کبیسه، رصد کردن ستارگان، برسی گرفتگی خورشید و ماه، تعیین طول و عرض جغرافیایی شهرها و برخی پژوهش ها جغرافیایی بود که پس از آمدن اسلام به ایران به عربی ترجمه شد و دانشمندان مسلمان از آن ها بهره گرفتند. از آن جا که برای برسی های اخترشناسی به دانش ریاضی نیاز هست، پژوهش های ریاضی نیز مورد توجه آنان بود. پژوهش های ریاضی نیز در کار تعیین مساحت زمین، اندازه ی مالیات و چگونگی کندن کاریز و مدیریت آب، به کار گرفته می شد.

در دانشگاه گندی شاپور انجمن های علمی ویژه ای برپا می شد که به کنگره های پزشکی امروزی شباهت زیادی داشت. برای مثال، در دوران انوشیروان، به سال 550 میلادی، جلسه های مناظره و گفت و گوی طولانی تشکیل شد. در این جلسه ها پزشکان مشهور از جای جای جهان آن روز در گندی شاپور گردهم آمده بودند و نظرها و تجربه های خود را به یکدیگر در میان می گذاشتند. گاهی خسرو انوشیروان نیز در آن نشست ها شرکت می کرد و خود نیز در گفت و گوها وارد می شد.

البته، به نظر می رسد مناظره های علمی پیش از دوران انوشیروان نیز وجود داشته است، چرا که قفطی، از قول تاریخ نگاران می گوید:”شاپور هر دانشمند جدیدی را که برای درس دادن در دانشگاه برگزیده می شد، پیش از درس در مجلس دانشمندان احضار می نمود و سپس به مناظره امر می کرد. اگر دانشمند نو رسیده از این آزمون پیروز بیرون می آمد، لباس ویژه ی استادی را بر تن می کرد که بسیار آراسته بود. ”

آمدن دانشمندانی از روم شرقی به ایران باعث توجه بیش تر به فلسفه و گفت و گوهای علمی شد. آن دانشمندان عبارت بودند از: دمسکیوس سوریانی(از دمشق)، سیمپلیکوس کیلیایی(از کیلیکیه)، پولامیوس فروگی(از فریگیه)، پریسکیانوس لودی(از لیدیه)، هرمیاس فنیقی(از فینیقیه)، دیوجانی فینیقی(از فینیقیه) و ایسیدوروس غزی(از غزه). این استادان، که انوشیروان آنان را گرامی داشت، باعث ورود فلسفه ی نوافلاطونی به ایران شدند و گندی شاپور زمینه ا ی برای پیشرفت این گونه از فلسفه شد. ترجمه ی آثار فلسفی یونان به پهلوی نیز در همین دوران اوج گرفت و به شهادت بسیاری از تاریخ نگاران، از جمله ابن ندیم و ابن خلدون، همین کتاب ها بودند که از پهلوی به عربی برگردانده شدند.

بزرگ ترین کتاب خانه ی جهان آن روز نیز در گندی شاپور پدید آمد. در آن جا کتاب های گوناگونی در زمینه ی پزشکی، دامپزشکی، گیاه شناسی و داروسازی، فلسفه و ریاضی به زبان های پهلوی، سریانی، یونانی و سانسکریت نگهداری می شد. آن کتاب ها با کوشش دانشمندان و پژوهشگران و نیز همراهی شاهان ساسانی از گوشه و کنار جهان گردآوری شده بود. چنان که گفتیم، انوشیروان برزویه را به هندوستان فرستاد و او کتاب های ارزشمندی از آن جا به گندی شاپور آورد.

آن کتاب ها، که شمار آن ها را بیش از 400 هزار نوشته اند، ترجمه هایی از کتاب های پیشینیان و تالیف هایی از پژوهش های استادان گندی شاپور بود که بسیاری از آن ها در دوره ی اسلامی به عربی ترجمه شد و پاره ای از آن ها به زبان عربی در دست است. برای نمونه، حنین بن اسحاق، پزشک عرب، اثری را از جورجس بن جبریل بن بختیشوع، از دانشمندان گندی شاپور، به نام کناش به عربی ترجمه کرده است.


فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 26

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط