مقدمه:
اَعْوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبّک الذّی خَلَقْ، خَلَقَ اْالانْسانَ مِنْ عَلَقْ، اِقْرَا و رَبکُّ الاکْرَمْ، اَلذَّی عَلَّمَ بِاْلقَلَمِ، عَلَّمَ الانسانَ مالَمْ یَعْلَمْ.
سپاس و ستایش مر خدای را جَلَّ وَ جَلاله. که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابانست و انوار حکمت او در دل شب تاری درخشان.
بخشاینده ای که تار عنکبوت را سدّ عصمت دوستان کرد، جبّاری که نیش پشه را تیغ قهر دشمنان گردانید و آدمیان را به فضیلت نطق و مزّیت عقل از دیگر حیوانات ممیّز گردانید، و برای ارشاد و هدایت او انبیاء و روسلانی فرستاد تا خلق را از ظلمت جهل برهانیدند و صحن گیتی را به نور علم و معرفت آذین بستند.
پس الهی، اگر مذنب نباشد، غفّار کیست؟ و اگر قبیح نباشد ستّار کیست؟ الهی، راز دل با تو خود راز دلی، دانه و بال و پرو پرواز دلی.
و سلام و دورد بر اسوه های تعلیم و تربیت، و اسوه های حسنه و اسوه های تاریخ بشریت از آدم تا خاتم. بِالتَعلیم اُرسِلَتْ
یعنی، من فرستاده شدم برای تعلیم و تَعلُّم در آن داستان معروفی که پیامبر اکرم صلّ الله عَلیه وَ الهِ وَسَلَّم وارد مسجد شدند و در آن مسجد دو گروه و یا دو حلقه جعیت از مردم را دیدند که حلقه زدند، یک گروه مشغول عبادت بودند و یک گروه دیگر مشغول تعلیم و تعلُّم بودند و پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند «کَلا هُما خََیْرٍ» هر دو جمعیت ویا هر دو گروه کار خوبی می کنند، «وَ لکِن بِالتَّعْلیم اُورْسْلِت»
ولی من برای تعلیم و تعلّم فرستاده شدم،
و بعد خود آن حضرت آمدند در آن جمعیت که مشغول تعلیم و تعلّم بودند نشتند.
پس اسلام به طور کلی دعوت به تعلیم و تعلم کرده است، یعنی هدف اسلام جزء خواسته های اسلام، عالم بودن امت اسلامی است.
«طَلَبَ العِلْمِ فَریضَه عَلی کُلَّ مُسْلِمٍ»
و همچنین درود بی پایان و تحیات پیاپی و پیوسته بر رسول و فرستاده گرامی خدا، حضرت محمّدبن عبدالله « صلّ الله عَلیه وَ الهِ وَسَلَّم» و خاندان ارجمندش که سراسر عمر و مساعی خود را جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری بی هیچ وقفه ای مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی بازنماندند.
و تقدیم سلام خالصانه و عرض ادب به شهیدان گرانقدر، شهیدان صدر اسلام، شهیدان صحرای کربلا، شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان جنگ تحمیلی ایران و عراق، بلاخص سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام و دورد و سلام بر بدنهای پاک و مطهرشان که همدمی جز نسیم صحرا و مو نسی جز مادرشان فاطمه زهرا سلام الله علیها ندارند.
و در پایان سلام به معلمان و مربیان مومن ومخلص، سنگرداران و سنگرسازان بی سنگر که ذخیره گنجینه شان را به رایگان تقدیم می دارند، و در هر لحظه از عمر خود و هر زمان از انجام تکالیف در امر تعلیم و تربیت خداوند سبحان و خداوند الرحمن والرحیم را شاهد و ناظر دانسته و در نور پاک ولایت پیرو رهبریت، و در تعلیم و تربیت پیرو بزرگانی هستند همچو پیامبر اکرم صلوات الله علیه که خود یک معلّم بشریت بوده است، و فرموده اند: بِالتَّعلیمِ اُرسِلْت
پیشگفتار
بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
در زندگی مادی گرای امروز، همه ارزشها عالی انسان بتدریج کنار نهاده شده و بی اعتبار شد. و همه چیز، حتی ارزشهای اخلاقی، تنها در حدود ملاحضات مادی اعتبار و ارزش پیدا کرده است.
هر قدر پیشرفت تمدن مادی بیشتر شده. نیازمندیهای مصرفی انسان نیز رو به فزونی گذارده و راههای تامین این نیازمندیها پیچیده تر شده است. تا آنجا که بسیاری ازمردم سلامت زندگی و حتی سلامت جسمی و اخلاقی خود را هم در این راه فدا کرده و می کنند.
مادی گری واقتصاد زندگی چنان در اثر ما ریشه دوانده که او را به صروت یک ماشین تولید و مصرف درآورده، یا در حدّ قوت لایموت یا در طریق دست یابی به زندگی مجهز و لوکس و وسائل تفنّنی هر چه لوکس تر و این وضع چنان همه گیر شده است که زندگی بیشتر انسانهای زمان ما از هر نوع محتوای ارزنده ی دیگر خالی شده است.
انسانی که یک روز کرامت خود را در آزادی و آزادگی می یافت و در این راه جان فدا می کرد، اینک غلام حلقه بگوش تولید ومصرف شده.
در سوره مبارکه حدید آیه شریفه 20 می فرماید:
اَعْلَمُوا انَّما الحیوهُ الدّنیا لَعِبُ و لَهْوُ وَ زینَهُ و تَفاخُرَ بَیْنَکُمْ و تَکاثُرُ فی اْلاموالِ وَاْلماَ ولَدِ و…..
آگاه باشید که زندگی دنیا بازیچه ای برای سرگرمی است، خودآرایی و فخرفروشی و افزون طلبی در ثروت و فرزندان این چنین زندگی خشک و بی محتوا همانند بارانی است که ببارد و گیاه فراوانی برویاند، بدانگونه که کشاورزان حیرت زده شوند، اما بزرودی این صحرا سرسبز پژمرده شود و به مشتی خس و خاشاک تبدیل می گردد. ولی همانطور که تجربه ثابت کرده و همچنین مشاهده گردیده،
به عقیده خودم باید گفت: همیشه یک عده باید نابود گردند، یک عده باید نادیده گرفته شوند، یک عده باید از بین بروند، تا عده ای دیگر بتوانند در عالم راحتی سربلند کنند و به قیمت آن نابودی راحتی پیدا کنند، و در مقابل آن جزع و فزع، ایجاد فرح نمایند، که در طول تاریخ این چنین بوده و هست و….
و ضمناً در سوره مبارکه نور، آیات شریفه 35 الی 40 قرآن کریم این نوید دهنده دلها، این آرامش قلب و آرامش دلها چنین می فرماید:
تلاش انسانهای بی خدا همچون سرابی است در بیابان که انسان لب تشنه بدنبال آب می گردد و همین که پیش می رود چیزی نمی یابد وتنها خدا را می یابد که تمام و کمال به حسابش می رسد، یا ظلماتی در دریای ژرف که امواج متراکم پوشیده و برفراز ان ابری تیره برآمده همه جا تاریک، تاریکی بالای تاریکی، بدون امکان دید، حتی اگر دست خویش به گریبان درآورد آنرا نتواند دید، آری کسیکه خدا بر سر راهش پرتوی بیفکند، هیچ پرتو و روشنگری فرا راه خویش ندارد.
و همچنین در آیات شریفه 15 الی 16 سوره مبارک هود می فرماید:
هر کس تنها زندگی دنیا و تجمّل و زیور آن را بجوید آن را کم و بیش بدین آروزها خواهیم رساند و در این حوزه زندگی به بازده کار خود بدون هیچ کمبودی خواهند رسید. اما برای این مردم در پایان جز آتش رنج و حسرت چیزی نیست، سرانجام کاخ عظیمی که ساخته اند فرو می ریزد و همه اعمالشان بر باد می رود.
الهی آفریدی رایگان، روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان، که تو خدائی نه بازرگان
الهی به عزت و جلالت، به رحمان و رحیمت، به کرم و کریمت، به جنّات نعیمت، و به رزوان عظیمت، ترک معصیت، صفات انسانیت، و حالت بندگی عطا فرما.
آمین یا رب العالمین
تربیت در اسلام:
تربیت چیست؟ چگونه است؟ و چه آثاری دارد؟
تربیت یعنی ایجاد تغییرات روحی، تغییرات فکری، تغییرات اعمال، تغییر حالت، ایجاد حالت در زمینه های مختلف، ایجاد زمینه در سایه استعدادها، زمینه سازی، پرورش دادن و پروراندن قوای جسمی و روحی برای رسیدن به کمال و گرایش، فراهم کردن زمینه رشد استعدادی که در انسان است، شکوفا ساختن استعدادها، ووو ……
حال برای چه کاری؟ و چه چیزی؟ و یا اینکه چه نوع تربیت و از کدام نوع تغییرات که باشد؟
تربیت غلط؟ تربیت ناصحیح وانحرافی؟ تربیت آنی و مصلحتی؟ تربیت بردگی؟ تربیت مصنوعی ؟ تربیت خاموشی و حفاظتی؟ و….
پس کدام تربیت و چه نوع تربیت؟
تربیت جانی هم یک نوع تربیت است، و تربیت در غیر انسان هم صورت می گیرد که یک نوع آموزش نیز گفته می شود.
یعنی اینکه به حیوانات هم می شود آموزش داد که این کار به قولی تربیت هم گفته می شود، مثلاً، گوسفند را هم پرورش می دهند، از رمه جدا می کنند، تنهاش می کنند، درتنهایی نگه داری می کنند، یونجه و علف می دهند، چاق و فربه اش می کنند، تا در زمان وقتش، زمانی که نیاز دارند سر ببرند و از آن استفاده کنند.
و سگ را هم می توان تربیت کرد یا آموزش داد تا فقط با صاحبش رفتار خوبی داشته باشد، بدرد صاحبش بخورد و یا بکار صاحبش آید، و این نوع تربیت بنام تربیت ایجاد رابطه، که در همه موجودات حتی در انسان هم فراوان یافت می شود. بله، این هم یک نوع تربیت است، تربیت ایجاد رابطه، وووو……
یا برای نگهداری گله از خطر گرگ و خطرات دیگر تا در مقابل آنها مواظبت و مراقبت انجام دهد، این خود یک تربیت است، آموزش است، آموزش مراقبت و یا حفاظت ویا اینکه بسیاری از آموزشها وتربیتها که در دیگر حیوانات انجام می گیرد.
ولی منظور ما انسان است و تربیت او، تربیت انسان، تربیت صحیح انسان، تربیت صحیح اسلامی، نه هر نوع تربیت دیگر، نه هر نوع آموزش، تربیت صحیح و اسلامی انسان، یعنی آشنایی با اصول تعلیم و تربیت اسلامی، آشنا کردن و فهماندن قوانین و احکام اسلام و قرآن، پرورادندن قوای جسمی و روحی انسان برای رسیدن به کمال انسانی و گرایش رهبری، نه هر نوع کمال، کمالی که انسان را به اکمل انسانیت می رساند، ونه هر نوع گرایشی که موجود است، گرایش انسان به رهبریت، رهبریت صحیح اسلامی، رشد انسانی، رشد معنوی، مسئولیت اجتماعی کردن افراد، تربیت برای سازندگی انسان و هدایت و رشد انسانها، که از زمان ابوالبشر یعنی حضرت آدم صلوات اله علیه و حضرت خاتم صلّ الله علیه و اله و سلّم چنین مسئله ای رواج داشته و تا وجود انسانها بر روی زمین باقی است.
ولی مهم اینجاست که چه کسی یا کسانی این مسئولیت خطیر و ارزشمند را بعهده گیرند تا بتوانند یک حرکت تکان دهنده ای ایجاد نمایند.
حرکتی که متحرک باشد، حرکتی که متحرک سازد، حرکتی که متحیّر سازد، حرکتی که متغیّیر و متمیّز سازد.
«تربیت غلط یا ناصحیح»
حال چه بسا کسانی که در تعیین افراد و انتخاب فرد برای انجام تکالیف در امر تربیت اهمیت نداده و یا به ارزش و جایگاه آن اصلاً هیچ فکری و یا هیچ توجهی نکرده و افرادی هم آن را نادیده گرفته و یا اینکه آن را ناچیز دانسته و بعلت عمل ناصحیح و توجه نداشتن، نتیجه آن برای جامعه و بشریت فاجعه ای بیش نبوده است.
بله، فاجعه بزرگ، خرابی، تخریب، و و و ….
ایجاد نابسامانیهای شدید و گوناگون، ایجاد تخریب و خرابیهایی که تمام حقایق و انسانیت، عدالت، برابری، مساوات، احساسات، عواطف و تمام اخلاقیات و صفات پسندیده و همه و همه را در حلقوم خود خفه خواهد کرد.
پس عمل ناصحیح در تربیت، نتیجه آن تربیت ناصحیح بوده و ناشی از عوارض خطرناک، از جمله انحرافی، تربیت غلط، شکوفا شدن بعد حیوانی، یا پا روی گناه گذاشتن و راه رفتن با نفس عماره می باشد.
تربیتی که عوارض خطرناکی را بدنبال داشته و ناشی جوامع بشریت خواهد شد.
زیرا، یکی از امتیازات مهم انسان با سایر موجودات جهان و دیگر حیوانات در این است، که انسان یک موجود دو بعدی خلق شده است،
دارای دو بعد و دو جهت می باشد، یک بعد معنوی، و یک بعد حیوانی، که این بعد حیوانی، را تمایلات یا غرایز و یا جهت حیوانی هم می گویند.
فلذا اگر چنانچه بعد معنوی انسان مغلوب گردد و بعد حیوانی او غالب، در چنین مواقعی انسان نه تنها با حیوان فرقی ندارد بلکه پست تر هم می گردد، پست تر، بی ارزش تر، بی مقدارتر و و و …..
و حیوان بر او ارجعیت پیدا کرده و پرارزش و بالاتر خواهد بود.
پس اگر چنانچه انسان یک لحظه از خدا غافل گردد کاری می کند که حیوان از آن کار اجتناب می ورزد و دوری می کند.
یعنی انسان زمانی ارزش پیدا می کند، و زمانی به قرب و منزلت می رسد، که بتواند نفس و بعد حیوانی خود را کنترل کند و بعد معنوی او بر بعد حیوانی او غالب و پیروز گردد، بر هوی و هوس خود مسلط شود، کارش رنگ خدایی داشته باشد، اعمالش، رفتارش و کردارش خدائی باشد. اَشْجَعُ النّاس مَنْ غَلَبَ هَواء
شجاع ترین مردم کسی است که بتواند بر هوی و هوس و بر آن بعد حیوانی و بر آن بعد شیطانی غلبه پیدا کند.
اگر انسان بر بعد حیوانی بنگرد، تابع بعد حیوانی اش می گردد، اسیر هوی و هوس می شود، از خدا و اعمال خدا غافل می شود، تمام همّ و غمّش شکمش می شود، تمام همّ و غمّش خوب زندگی کردن، خوش گذراندن، در رفاه و آسایش بسر بردنش می باشد. در عیش و نوش بودن، فقط خوردن و خوابیدن و همین و بس، یعنی آن وقت ارزشش فقط در اینگونه مسائل می باشد، ارزشش فقط در لذتهای آنی دنیوی بوده و جز این هیچگونه ارزش دیگری ندارد.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 23
مطالب مرتبط