پیشگفتار :
سخن گفتن از فردوسی اگر چه گاهی آسان گرفته می شود آسان نیست چون او شخصیتی پایاب و آسان یاب نیست. این خردمند ژرف نگراین نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی این وجدان بیدار قوم ایرانی و این پاسدار ارزشهای انسانی در هر کیش و کسوت برتر از حد هر وصفی است .
گروهی او را حامی توده رنجبر خوانده اند و معدودی هم بر عکس وی را همسوی ارباب زر و زور دانسته اند وضحاک وی را تطهیر فرموده اند! برخی او را شعوبی افراطی و دین گریز انگاشته و برخی دیگروی را بر کنار از گرایش شعوبی یا سخت متدین قلمداد کرده اند.
با وجود همه گونه گفتار و جستاری در هرباره وبا هر دیدگاهی تا آنجا که نگارنده به یاد دارد تا کنون هیچ بحث مبسوط و بسامانی در باب او از دید هنر داستان پردازی صورت نگرفته و آن چه در این زمینه وجود دارد دست بالا چیزی فراتر از بحثهای کلی یا مقالاتی در اینجا و آنجا نبوده گو که برخی از آنها گوشه هایی از کار و کمال فردوسی را روشن کرده اند .
داستان های شاهنامه و همچنین الگوهای داستانی و سنخ های باستانی شاهنامه مطرح شده و در بیان انها سعی بر آن بوده تا دیدی پیوسته از تحولات و رویدادها و پدیدارهای درون شاهنامه بدست داده شود.
مقدمه :
سیاوش چهره همیشه مغموم شاهنامه با اختر بد میزاید رستم که بیم دارد محیط دربار کاوس و شاید خلق و خوی او روح سیاوش را تباه کند می آید و به کاوس میگوید :
چو دارندگان تو را مایه نیست به گیتی مراو را چومن دایه نیست
و اورا به زابلستان میبرد و وقتی پهلوانی تمام عیار از او میسازد وی را به در بار باز میفرستد. پیداست بخشی از جنبه های مثبت شخصیتی اش را از رستم و محیط او دارد که دلیری و شرم و سبوری و نیک عهدی از آن جمله است .
فهرست مطالب
تقدیمیه 3
پیشگفتار 4
مقدمه 5
سیاوش 6
فهرست منابع 19
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 18
مطالب مرتبط