مقدمه
رویکرد اساسى مخالفان انقلاب اسلامى از فاز مبارزه سیاسى به مبارزه فرهنگى، تابع قواعد و منطق رفتارى، سیاسى و امنیتى مختص به خود مىباشد. بىشک به بنبست رسیدن انواع اقدامات در تقابل با انقلاب، تثبیت پایههاى نظام، ماهیت دینى و فرهنگى نظام و همچنین با توجه به اینکه محیط فرهنگى جامعه، احتمالاً عمیقترین، پردامنهترین و بلندمدتترین تاثیر را بر رفتار اکثر اعضاى جامعه مىگذارد، مخالفان را ناگزیر به این رویکرد نموده است.
انواع تهدیدات فرهنگى
تهدیدات فرهنگى دشمن به دو گرایش یا بخش تقسیم مىشوند:
1- بخشى همانند ابتذال اخلاقى، ماهواره، قالبهاى نوشتارى و … جنبه صورى و ظاهرى دارند و عمدتاً به صورت تظاهرات ضد اخلاقى و فرهنگى ظهور مىنمایند.
2- بخش دیگر همانند تردیدفکنى در مبانى دینى و ارزشى، تخطئه آئین و سنت دینى، لیبرالیزه کردن دین و … جنبه محتوایى و فکرى دارد. از آنجایى که این نوع تهدید دیریاب، نامحسوس و پیچیده و مخرب مىباشد، ضرورت و اولویت بیشترى براى بررسى و مطالعه پیدا مىکنند. بنابراین، شناخت جریانات رایج فکرى و مکاتب علمى و فلسفى غرب و تاثیر آنها بر فرهنگ خودى از نقطه نظر بررسى تهدیدات فرهنگى یک ضرورت اجتنابناپذیر امنیتى محسوب مىگردد.
بر اساس چنین ضرورتى طرح سلسله مباحثى تحت عنوان «مسئلهشناسى فرهنگى» بایستى در دستور فعالیتهاى فرهنگى و اطلاعرسانى قرار گیرد. هدف از بررسى مسائلى نظیر: «تساهل دینى»، «پلورالیسیم دینى»، «سکولاریسم»، «تهاجم از طریق ترجمه»، «همگرایى تئورىهاى جدید جهانى»، «بررسى جریانات روشنفکرى»، و … صرفاً در باب مفهومشناسى نیست، بلکه غرض این است که پایگاهها و خاستگاههاى فکرى جریانهاى تهدیدکننده را مورد تحلیل و بررسى قرار داده تا تبعات و تاثیرات مخرب آن بر فرهنگ خودى، بازنمایى گردد.
در این راستا «فمینیسم» نیز، از سلسله مباحث مسئلهشناسى فرهنگى است که در این نوشتار به آن پرداخته مىشود. اما چرا زنگرایى به این مرحله افراطى رسیده است، به مرحلهاى که در کشورهاى خارجى به صورت جنبشهاى مبارزاتى در برابر ساختار اجتماعى و سیاسى انسجام یافته است و در داخل نیز هر از چندگاه، در محافل مختلف مطرح مىگردد، سوالى است که پاسخ آن را همان طور که مقام معظم رهبرى فرمودند باید در طول تاریخ جستجو نمود و قطعاً راه حل منطقى و اسلامى براى آن وجود دارد.
تعاریف فمینیسم
فمینیسم (Feminism) در معناى لغوى، به طرفدارى از حقوق سیاسى – اجتماعى زن اطلاق مىشود. «روزالینودلمار» یکى از نظریهپردازان فمینیست مىگوید:
«دستکم مىتوان گفت فمینیست کسى است که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت، گرفتار تبعیض هستند و نیازهایى مشخص دارند که نادیده و ارضانشده مىماند و لازمه ارضاى این نیازها تغییر اساسى در نظام اجتماعى، اقتصادى و سیاسى است.»
پایه این عقیده در غرب نهاده شد و سپس به سایر نقاط جهان گسترش یافته است. البته امروزه داراى رهیافتهاى مختلفى است و اندیشههاى غربى آن با جهان سوم متفاوت مىباشد.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 23
مطالب مرتبط