معاشرت
انسان موجودى است اجتماعى و ناگزیر از معاشرت؛ و معاشرت اسلامى، اصولى دارد که در زیر مىآید:
اصول و کلیات معاشرت اسلامى
از نظر اسلام، معاشرت داراى اصول و ضوابطى است و فرد مسلمان باید در معاشرتهاى خود، کلیاتى را مراعات نماید؛ ما در ذیل به بیان چند اصل از اصول معاشرت خواهیم پرداخت.
ـ حب و بغضها براى رضاى خدا باشد.
عالى ترین مرتبه ایمان، چنانچه امام صادق (ع) مىفرماید، در این جمله نهفته است: هر کس براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمن بدارد و براى خدا عطا نماید از کسانى است که ایمانش کامل گشته است (1) .
و امام باقر (ع) مىفرماید: دوست داشتن مومنى، مومن دیگر را، براى خدا، از بالاترین درجات ایمان است (2) .
اگر چه در قسمت بعد اشاره خواهد شد که یکى دیگر از اصول معاشرت اسلامى انتخاب صحیح معاشر است، ولى این ملاک که حب و بغضها براى رضاى خدا باشد عالىترین ملاک انتخاب معاشر و همدم است، اگر چنین باشد و این شرط مراعات گردد آنوقت انسان آنچه را دوست مىدارد که محبوب خدا است یعنى، مومن را، عادل را، متقى را، و ایمان و پاکیزگى را و…از چیزى بیزار است که مورد دشمنى خدا است؛ یعنى عاصى و گنهکار را، ظالم و ظلم را، متکبر و تکبر را …و این یعنى سلامت معاشرت
امام باقر (ع) تمام دین را همین معنا و اصل معرفى مىنمایند: اى اباذر، آیا دین بجز حب و بغض چیز دیگر هم هست (3) .
دقت در انتخاب دوست و معاشر
معاشرت، بازار تبادل اخلاق است، بسیارى از محاسن و رذائل اخلاقى از همین معاشرات معمولى انتقال و تسرى مىیابد.
اگر از انسانهاى موفق بپرسید که عامل موفقیت شما چه بود؟ بى درنگ یکى از عوامل مهم موفقیت خود را رفاقت با دوستان خوب اعلام مىدارند، و بر عکس اگر از انسانهاى شکست خورده در زندگى بپرسید: چگونه به این ناکامىها مبتلا گشتید؟ خواهند گفت: دوست ناباب.
معاشرت با دوستان بد، انسان را از مسیر تکامل باز مىدارد.به همین دلیل مسلمان، باید دوستان خود را با صلاحدید دین خود انتخاب نماید، یعنى در خصوص اینکه با چه کسانى معاشرت نماید و با چه کسانى معاشرت ننماید، باید نظر اسلام را سوال نماید.
به همین دلیل ما در بند 4 از همین بخش به ذکر ویژگى دوستان خوب و بد خواهیم پرداخت.
اعتدال و میانهروى در معاشرت
میانه روى بهترین و پسندیدهترین شیوهاى است که در شئون زندگى مراعات آن مفید و شایسته است.آن کلام معروف بیان خوبى است که خیر الامور اوسطها، بهترین کارها اعتدال در اعمال است (4) .
و شاید صراط مستقیم که در نماز مطلوب ما است همین اعتدال و میانهروى در اعمال و خلقیات باشد.
یکى از اصول معاشرت نیز میانهروى است، که مومن به آن مکلف شده است.
به فرمایش امام على (ع) : شیوه زندگى مومن بر اساس میانه روى و اعتدال است (5) .
در معاشرت نیز افراط و تفریط هر دو مذموم و ناپسند است، هم معاشرت زیاد و هم قطع ارتباط با مردم، هر دو ناپسند است.
علاوه اینکه در ابراز دوستى و دشمنى نیز باید میانهرو بود، امام على (ع) مىفرماید : دوستى نباید درحدى باشد که مایه مشقت گردد (6) .
امام صادق (ع) مىفرماید: به هنگام دوستى همه اسرارت را مگو (زیاده روى مکن) چون ممکن است دوستى شما از بین برود و تبدیل به دشمنى شود (7) .امام على (ع) مىفرماید: دوست خود را دوست دار باندازه اى که در آن تجاوز نباشد (8) .
امتحان همنشین
اعتماد به ظاهر افراد، کار مذمومى است.البته سوء ظن به افراد، هم ناپسند است.لذا انسان مىبایست کسى را که مىخواهد با او پیمان دوستى و رفاقت داشته باشد، آزمایش نماید.امام على (ع) اعتماد قبل از آزمایش را چنین توصیف مىکند:
اعتماد به هر کس قبل از آزمایش، از ناتوانى است.و نیز مىفرماید: قبل از امتحان به کسى اطمینان نکن (9) .
و امام صادق (ع) در بیان شیوه امتحان مردم مىفرماید: به روزه و نماز مردم گول نخورید زیرا چه بسا انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس افتد، ولى آنها را به راستگوئى و امانتدارى بیازمائید (10) .
معاشرت به تناسب افراد
زندگى در جامعههاى بشرى، اخلاقى انعطاف پذیر را مىطلبد.
در جامعه افراد مختلفى با روحیات مختلف زندگى مىکنند؛ جماعتى زود رنجند، جماعت دیگر سعه صدر دارند، عدهاى بذله گو هستند و گروهى جدى و خشن؛ بعضى، از نرم خوئى انسان سوء استفاده نمىکنند و گروهى…
بدیهى است با این همه روحیات مختلف انسان نمىتواند با همه افراد با یک روحیه رفتار نماید.بلکه با هر کس باید طبق شناختى که از روحیه او دارد، معاشرت نماید.امام على (ع) مىفرماید: کسیکه متناسب با خلق و خوى مردم با آنها معاشرت و رفتار کند از شر آنها در امان ماند (11) .
رعایت حق معاشر
این اصل از اصول مهم معاشرت است که رعایت آن، مایه استحکام پیوندهاى اجتماعى مىگردد .
باید توجه داشت که اسلام دین وظایف متقابل است و اقشار جامعه نسبت به هم حقوقى دارند که ملزم به انجام آن مىباشند حقوق پدر بر فرزند و فرزند بر پدر، حق همسایه، حقوق همکار و دوست و همه اینها بطور متقابلند.
یکى از اساسى ترین اصول اسلام همین مقررات و رعایت آنها است.
حق الناس از اهمیت فراوانى در اسلام برخوردار است و حتى از حق الله بالاتر است.چنانچه امام على (ع) مىفرماید: خداوند حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم داشته است (12) .
بعنوان نمونه در حق همسایه پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: …کسى که همسایه خود را مورد اذیت و آزار قرار دهد بوى بهشت بر او حرام است و جایگاه او جهنم است؛ و بد جایگاهى است .و نیز فرمود: کسى که حق همسایه را ضایع کند از ما نیست و دائما جبرئیل در حق همسایه وصیت مىکرد تا اینکه من گمان کردم که او ارث مىبرد (13) .
و درباره حق همسر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) سوال مىکند: حق زن چیست که اگر مرد آنرا انجام داد، نیکو مىشود؟ امام (ع) فرمود: همسرش را سیر کرده به او لباس بپوشاند و اگر اشتباه و خطائى انجام داد او را ببخشد (14) .
و حق پسر بر پدر، این است که اسم نیکوئى بر او بگذارد، او را قرآن بیاموزد و در وقت بلوغ براى او همسرى برگزیند و… (15) .
امام سجاد (ع) درباره حق معاشر مىفرماید: اما حق معاشر بر تو این است که او را نفریبى و با او دغل نکنى و به او دروغ نگوئى و غافلش نساخته، و گولش نزنى.و براى او کارشکنى نکنى و…اگر به تو اعتماد کرد هر چه توانى براى او بکوش.
حضرت (ع) بعد از بیان پنجاه حق فردى و اجتماعى مىفرماید: این حقوق در گردن تو است، که در هیچ حال نمىتوانى از آنها جدا باشى و رعایت آنها بر تو لازم است.و از خدا در این راه کمک بخواه (16) .
از نظر اسلام، معاشرت وقتى سالم است که همنشینان، به اقامه حقوق هم و اداى آنها قیام نمایند.
ما در قسمتهاى بعدى، درباره حقوق دوست صحبت خواهیم کرد.
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 27
مطالب مرتبط